حضورت در قلبم مانند نفس کشیدن است :
آرام.....
بی صدا...
آرام.....
بی صدا...
اما :
همیشگی....
همیشگی....
جلوی خاطراتت نوشته ام:
به یاد آورده نشود ...خطر ریزش اشک ....
به یاد آورده نشود ...خطر ریزش اشک ....
از بس خوابت را ديده ام
ديگر نمي گويم “خوابم ميآيد”
ميگويم “يـــــــارم ميآيد
ديگر نمي گويم “خوابم ميآيد”
ميگويم “يـــــــارم ميآيد
بــــــرگـــــرد
و زمـــــان را غــــافـــــلـــگيـــــر کـــــــــن
مــــــن بـــا تـــک تـــک ثـــانــــيــــه هـــا شــــرط بــــســــتــه ام...
و زمـــــان را غــــافـــــلـــگيـــــر کـــــــــن
مــــــن بـــا تـــک تـــک ثـــانــــيــــه هـــا شــــرط بــــســــتــه ام...
زیر باران گریه می کردم آرام و بیصدا تو چتر را بالای سرم گرفتی اما همچنان گونه های من خیس از گریه ماند
و تو هرگز نفهمیدی که چتر باید بالای دلم باشد نه روی سرم ...
آخر همه چیز خوبه ...اگه هنوز خوب نیست یعنی هنوز به پایان نرسیده ...
خودت كه هیچ....
تمام دنیا هم بگویند تو مال من نیستی،این دل زبان نفهم....
باز هم....بهانه ات را میگیرد....
امان از این دل زبان نفهم
تمام دنیا هم بگویند تو مال من نیستی،این دل زبان نفهم....
باز هم....بهانه ات را میگیرد....
امان از این دل زبان نفهم
خدایا
بابت آن روز که سرت داد کشیدم متاسفم!!!
من عصبانی بودم
برای انسانی که تو میگفتی ارزشَش را ندارد
و من پافشاری میکردم
بابت آن روز که سرت داد کشیدم متاسفم!!!
من عصبانی بودم
برای انسانی که تو میگفتی ارزشَش را ندارد
و من پافشاری میکردم
نظرات شما عزیزان: