دلم کمی خدا می خواهد.....
کمی سکوت....
دلم دل بریدن می خواهد....!!
کمی اشک...کمی بهت....کمی آغوش آسمانی.....!!
کمی دور شدن از این جنس آدم.........!!!!!
کمی سکوت....
دلم دل بریدن می خواهد....!!
کمی اشک...کمی بهت....کمی آغوش آسمانی.....!!
کمی دور شدن از این جنس آدم.........!!!!!
در حقیقت آدم در یه سکانس از زندگیش
گیر میکنه و بعد مهم نیست تاکجاپیش میره،
تا هر جایی هم که بره باز با یه چشم
به هم زدن برمیگرده به همان
سکانس ، همان سال ، همان روز ،
همان لحظه....
و پیر شدن انسان از این لحظه شروع میشه !
گیر میکنه و بعد مهم نیست تاکجاپیش میره،
تا هر جایی هم که بره باز با یه چشم
به هم زدن برمیگرده به همان
سکانس ، همان سال ، همان روز ،
همان لحظه....
و پیر شدن انسان از این لحظه شروع میشه !
نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من ازجنس زمینم خوب میدانم كه اینجا جمعه بازاراست
ودیدم عشق رادر بسته های زرد كوچك نسیه میدادند
دراینجا قدر مردم رابه جواندازه میگردند
دراینجا شعر حافظ رابه فال كولیان دربدراندازه میگیرند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست...
من ازجنس زمینم خوب میدانم كه اینجا جمعه بازاراست
ودیدم عشق رادر بسته های زرد كوچك نسیه میدادند
دراینجا قدر مردم رابه جواندازه میگردند
دراینجا شعر حافظ رابه فال كولیان دربدراندازه میگیرند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست...
دنيا هر چقدر هم که کوچک باشد ,
تو از من دور شده ای و اين
تمام واقعيت هاست !!!
تو از من دور شده ای و اين
تمام واقعيت هاست !!!
چه تلخ محاکمه می شود زمستان
که برای جان دادن به درخت
خود جان می دهد
و چه ناعادلانه کمی آن طرف تر
همه چيز به اسم بهار تمام می شود .....
که برای جان دادن به درخت
خود جان می دهد
و چه ناعادلانه کمی آن طرف تر
همه چيز به اسم بهار تمام می شود .....
در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمیخرند پروانه شدن ,ینی تباهی....
در وا میشود, بسته میشود,در هم وابسته میشود!ما که آدمیم...
به خدا بگویید زمستانش را سرد نیست جمع کند تکرار فصلهایش را,من در تابستانش هم از سوز سردتهایی دندان به دندان ساییده ام!
تک پرم نبودی!
خیالی نیست دیگری پرپرت میکند....
اگر کسی بهت گفت یارت چجوری بود ؟
بگو نامرد نبود,تا آخرش بود ولی قسمت نبود...
درد داره میشه تمام زندگیت ولی هیچ جای زندگیت حضور نداره...
اگر به یادت نمیام دلیل فراموشی تو نیست...من ترس از ارتفاع دارم....
خدایا دستانی را به دستانم بده که پاهایش با دیگری راه نرود...
دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست اما برای ماهی زندگیه,پس برای اونیکه عاشقته ماهی باش نه مرغابی!
من به جای خالیش بیشتر از خودش عادت کرده ام ... اعتراف تلخیست...!!!
لعنت به تو ای" دل "
همیشه...
جایی جا میمانی که تو را نمی خواهند...
من زانو هایم را به آغوش کشیده بودم وقتی او برای آغوش دیگری زانو زده بود....
دیگر به کسی نمیگویم دوستدارم انگار دوست دارم های من خداحافظ شنیده میشود!
نظرات شما عزیزان:
گاهی
هوس میکنم
در آغوشت حل شوم !
باهمه سردیت،
هنوز
برایم گرمترین حس دنیایی …!
هوس میکنم
در آغوشت حل شوم !
باهمه سردیت،
هنوز
برایم گرمترین حس دنیایی …!